کتاب هایی که می خوانم

خلاصه و نقد

می نویسم برای خودم؛ دیگری هم خواست بخواند، بخواند!

طبقه بندی موضوعی

پاییز فصل آخر سال است

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۴ ب.ظ

پاییز فصل آخر سال است


پاییز فصل آخر سال است، روایتی است اول شخص از زبان سه دختر تقریبا سی ساله که با هم ارتباط نزدیک و دوستانه ای دارند و رویدادهای چند روز مشترکشان را هر یک از زاویه دید خود مطرح می کنند. رمان به دو بخش تابستان و پاییز تقسیم شده است و هر فصل، بخشی را به روایت یکی از شخصیت ها اختصاص داده است.  داستان با "لیلا" آغاز می شود. دختری اهوازی که حاضر به همراهی شوهرش "میثاق" به خارج از کشور نشده و از طرفی اصرار به ماندن در تهران و حفظ استقلال زندگی اش دارد. او برای رفع کلافگی و گریز از احساس پوچی قصد بررسی یک پیشنهاد همکاری در مجله ای فرهنگی را دارد. از آن جا که ذهن او به شدت درگیر مسائل زناشویی اش است و هنوز چشم امید به بازگشت همسرش دارد ما با گذشته ی او و تردیدهایش در ماندن یا رفتن آشنا می شویم. "شبانه" دوست هم دانشگاهی او با همان تردیدها برای ازدواج با یکی از همکارانش به نام "ارسلان" مواجه است. مشکل ذهنی برادرش و ناراحتی عصبی مادرش تردیدهای او را هر لحظه افزایش می دهد و قادر به مصمم شدن بر پاسخ مثبت دادن و لذت بردن از رابطه ی احساسی اش نیست. "روجا" سومین شخصیت داستان بر خلاف لیلا و شبانه پرجنب و جوش و هدفمند است. دختری انرژی بخش که می تواند برای خواسته هایش بجنگد و قید و بند وابستگی به دوستان، جنس مخالف و از همه مهم تر مادرش او را از دنبال کردن اهدافش باز ندارد. در پایان کتاب اما این دختر روحیه بخش هم با رد شدن ویزای فرانسه و عدم امکان ادامه ی تحصیل، در هم شکسته و دچار همان احساس بیهودگی سایر شخصیت ها می شود. برنده ی ماجرا این وسط میثاق است که توانسته خودش را از چرخه ی زندگی این زنان مایوس بیرون بکشد و بازنده ی بزرگ هم احتمالا ارسلان خواهد بود که نمی داند دلش را برای چه فلاکتی صابون زده است!

دغدغه های سه دختر جوان در گذر از جامعه ای سنتی به زندگی مدرنیته به نوعی وجوه مختلف زنی شرقی را به تصویر می کشد که گذشته ی اجدادی را بیهوده و رویای آینده را خارج از دسترس می بیند. زنانی که به کهن الگوی مادرانگی خود پشت کرده اند اما قادر به غلبه بر احساس وابستگی و داشتن تکیه گاه نیستند. در جامعه ای که زنان سنتی، آرمان و آرزویشان را در آسایش همسر و پرورش فرزندان می بینند نسلی پدید آمده که در جستجوی اثبات توانایی، گرفتن تصمیم و کسب موفقیت های روزافزون است. اما در دنیایی که به قول نیما یوشیج "باید از چیزی کاست تا به چیزی افزود" به علت تغییرات رفتاری نمی توانند پاسخگوی وجهی از نیازهای درونی خود باشند. لیلا حاضر نبوده و نیست که چون زنان پیشین، مطیع همسرش باشد و بی چون و چرا هر جا را برای زندگی انتخاب کرد همراهی اش کند. شبانه نمی تواند به وابستگی های خانوادگی اش پایان دهد و احساس مسئولیت در قبال مادر، برادرش را برای شوهر کردن به فراموشی بسپارد. روجا هم که مادرانگی و فرزند آوری در ته لیست اهدافش جای گرفته است.

رمان پاییز فصل آخر سال است، دنیایی کاملا زنانه دارد و نویسنده دغدغه های جنس نسل خودش را به خوبی درک کرده است اما تصور درستی از واقعیت دنیای مردانه ندارد. دل کندن میثاق با همه ی عواطفی که به همسرش دارد خیلی ساده انگارانه مجسم شده است و ارسلان معلوم نیست با چه انگیزه ای به ادامه ی رابطه و ازدواج با دختری افسرده و کسل کننده دل بسته است. پدرها شخصیت هایی کمرنگ، بی تاثیر و تا حدودی بی تفاوت در سرنوشت دخترانشان هستند و انگار هیچ درکی از وضعیت دنیای زنان ندارند.

در کل رمان پاییز فصل آخر سال است، فضایی کسل کننده و غیردراماتیک دارد. طرح و ایده های داستانی خیلی معمولی و کلیشه ای انتخاب شده اند. زنی که شوهرش برای داشتن آینده ای بهتر به خارج از کشور سفر کرده و او قصد دارد با رها شدن از وابستگی های ذهنی و عاطفی روی پای خودش بایستد؛ زنی دیگر در پاسخ مثبت ازدواج مردد است و دیگری چون شوهر نکرده می خواهد ادامه ی تحصیل دهد. بار فلسفی دغدغه های شخصیت ها با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته اند به گونه ای عمیق هست و نیست. نظریه ی تازه ای فراتر از آن چه در اذهان عمومی جامعه جریان دارد به چشم نمی خورد و نویسنده تنها به طرح مسئله ای بدیهی که نارضایتی زنان شبه روشنفکر جامعه ی امروز را نمایان می سازد بسنده می کند. با این وجود نوع نگارش و شیوه ی روایت قابل تحسین است و نمی توان نسیم مرعشی را نویسنده ای جدی تلقی نکرد.   

 

پی نوشت: خوندن ادبیات زنانه رو دوست دارم اما غرق شدن توی اون و نه. به نظرم همون طور که نیت خانم ها گاهی با صحبت هاشون کاملا در تضاده خیلی باید برای درک نقد ها و اعتراضات اجتماعی مطرح شده تو این گونه آثار دقت کرد تا به تعریف درستی رسید. هر چی باشه ادبیات خانم ها مثل خودشون پیچیده ست J

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۱
سیدمجتبی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی